پرواز

شوق پرواز

پرواز

شوق پرواز

خاطرات خنده دار

برای اینکه صبح زود بیدار شم، زنگ هشدار گوشیم(بله گوشیم زنگ هشدار هم داره) رو روی ی ساعتی تنظیم میکنم.
وقتی گوشیم در ساعت مورد نظر زنگ زد، برای 10 دقیقه بعدش تنظیم میکنم تا یکم بیشتر بخوابم.
و اینکار 2 ،3 بار تکرار میشه تا ب طور کامل بیدار شم.
آیا شما هم مثل منید 

 

 

 

امروز با لپتاپ کار میکردم که یه دفعه خاموش شد
هرچی دکمه پاورو زدم روشن نشد که نشد
ددددددددددددد لا مصب روشن شو دیگه
پیش خودم گفتم
وایییییی نکنه سوخته باشه
حالا یه لپ تاپ جدید چند تومان هست؟
5 6 ملیونی باید باشه
پولشو از کجا بیارم؟
فکر کردمو فکر کردم
یه لحظه به فکرم رسید "کلیه"
اره کلیمو میفروشم
باهاش میتونم یه لپ تاپ نو بخرم
حتی یه پیانو
میتونم یه حساب بانکی با حد اقل پنج تا صفر جلو یه عدد بین 5 تا 9 حتی شایدم ششتا صفز جلوش
دماغمم میتونم عمل کنم
وای چی میشه یه دماغ قلمی کوچیک
حتی از شر این عینکهای لعنتی هم میتونم راحت شم تو فکر عمل چشمام بود
که
چشمام خورد به شارژره لپ تاپ انگاری کمی جلو بود
اره از تو لپ تاپ در امده بود
فشار دادم توی لپ تاپو دکمه پاورو گرفتم
روشن شدو تمام ارزوهای من خراب شد
  

 

 

 

 چند روز پیش داداشم با خانوادش شام مهمونمون بودن. مادرم داشت لوبیا پلو می پخت که من خیلی دوست دارم، این برادر زاده ی گودزیلام از مادرم می پرسه:
عزیز چی می پزی؟
مادرم: لوبیا پلو
گودزیلا: چرا؟
مادرم : چون عمو Mori خیلی دوست داره
گودزیلا: عمو غلط کرد!!!
مادرم  

گودزیلا  

من  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد